عرضههای اعتباری یا همان (LC) تعهدی از بانک است که به خریدار و فروشنده داده میشود و تعهد میشود که میزان پرداختی خریدار به فروشنده به موقع و با مبلغ صحیح به دست فروشنده خواهد رسید. این نوع از قراردادها، در سالهای اخیر باتوجه به نوسانات نرخ ارز، به یک چالش در حوزه صنعت فولاد بدل شده است.
عرضههای اعتباری به صورت متداول این روزها در بازار آهن و فولاد انجام میگیرد و دلیلش هم کاملاً مشخص است. وقتی تقاضای مصرفی در بازار کاهش پیدا میکند به دلیل اینکه حیات کارخانهها به فروش گره خورده است، طبیعی است که عرضههای اعتباری جای خود را به ناچار به عرضههای نقدی می دهند.
عرضههای اعتباری در بورس کالا به صورت متداول به صورت ۳ ماهه و ماهیانه با دو و نیم درصد سود بانکی عرضه میشود که این عرضه های اعتباری در بورس کالا دارای یک سری امتیازات و مضراتی است.
از مزایای آن این است که تولیدکننده با فروش نسیه میتواند مقدار زیادی بار را با قیمت بالا در بورس کالا به فروش برساند. هر هفته روزهای چهارشنبه بارهای اعتباری وارد بورس میشود و بالای هفتاد – هشتاد درصد حجم کالاهای اعتباری به فروش میرود و کالاهای نقدی معمولاً خیلی به ندرت عرضه میشود مگر اینکه یک محصول دارای محبوبیت کشوری باشد که تقاضا برای آن کم و بیش وجود دارد، اما غالباً از عرضه های اعتباری استقبال بیشتری می شود. این امتیاز و منافع به تولیدکننده و بانک برمیگردد، چراکه تولیدکننده به واسطه قرارداد LC که با بانک منعقد میکند برای خریدار این فرصت را فراهم میکند که به صورت مدت دار، باری را از بورس کالا با پیش پرداخت بسیار جزئی خریداری کند.
اما مشکلی که در این بین وجود دارد، این است که به دلیل کاهش نقدینگی در بازار، خریدار و فروشنده تمایل به رقابت در عرضههای اعتباری و LC دارند و متاسفانه با قیمتهای بسیار بالاتر از قیمت متعارف نقدی بازار برای تصاحب بازار کالایی خاص، خرید می کنند. دلیل این امر هم وخامت اوضاع برخی از شرکتها در بحث نیاز به نقدینگی است. در جوامع بینالمللی به این شرکتها، شرکتهای زامبی می گویند! معمولاً زامبی به موجودی گفته می شود که از قبل مرده و دوباره زنده شده، در واقع موجود مرده ای که فقط قدرت حرکت دارد، شرکت های زامبی نیز شرکتهایی هستند که عملا ورشکسته هستند و مجبورند با ایجاد بدهی های جدید، معوقات خود را پرداخت کنند و هرچه بیشتر پیش می روند، دامنه بدهی شان بیشتر و اگر ادامه پیدا کند، گستره تخریب این بدهیها، دامنگیر طیف وسیعی از جامعه می شود.
یکی از تبعات فروش ال سی در بورس کالا در جهت عدم تعهد تولیدکنندگان در ارائه محصول انجام می شود. گاهی برخی از تولیدکنندگان محصولشان را به صورت اعتباری در بورس عرضه می کنند آنهم محصولی که ظرفیت تولید ۳ – ۴ ماه یک شرکت تولیدی است و اتفاقا همه محصولاتش مورد تقاضا قرار می گیرد. اینجاست که گاهی تولیدکنندگان فرض می کنند این بار قرار است به تدریج به فروش برسد اما یکجا خریداری می شود. فرض کنید ۵ هزار تن، یا ده هزار تن میلگرد در مدت کوتاهی، آنهم ۲ هزار تومان زیر قیمت عرف بازار بفروش برسد، چه زمانی؟ زمانیکه دلار حدود ۴۷، ۴۸ هزارتومان بوده و یک باره نرخ دلار رسیده به ۵۹ هزارتومان. حالا تولیدکننده با چالش تامین مواد اولیه و انجام تعهدش در یک ماه مواجه خواهد شد.
موارد مشابه این موارد به کثرت اتفاق افتاده است. و این زمانی است که خریدار معترض، تاجر معترض، فروشنده تحت فشار و شرکت تحت فشار مالی قرار خواهد گرفت و این سلسله اعتراض ها ادامه دارد و کار به مراجع قضایی و غیره میکشد. حالا فرض کنید که تولیدکننده هم بتواند در یک ماه به ظرفیت اسمی و حجمی خود برسد اما در این میان گاز یا برق کارخانه قطع شود، دوباره درگیری های جدید و چالش های از راه رسیده گریبان گیر می شود.