هر سال، خبر قطعی برق واحدهای سیمانی و فولادی، معمولاً پیش از بقیه صنایع اعلام میشود. این محدودیتها در زمستان نیز برقرار است. واحدهای سیمانی و فولادی پیش از همه صنایع درگیر ناترازی در بخش برق و گاز میشوند اما دیرتر از بقیه صنایع، به برنامه قبلی خود بازمیگردند. این در حالی است که شرکتهای تولیدی فولاد، معمولاً خودشان توان تامین برق تولیدی خود را دارند؛ البته این گزاره در صورتی صادق است که دولت سوخت و خوراک مورد نیاز آنها را در اختیارشان قرار دهد. حالا بهادر احرامیان، عضو هیئت مدیره انجمن فولاد خبر جدیدی میدهد. به گفته او، حتی اگر فولادیها توان تامین خوراک نیروگاههای تولید برق خود را داشته باشند هم باید برق تولیدی خود را با قیمت تکلیفی، در اختیار دولت قرار دهند.
آقای احرامیان، اگر ممکن است در ابتدا، روند قطعی برق در سال جاری را با سال گذشته مقایسه کنید.
مرداد ماه بیش از ۹۰ درصد محدودیت برق اعمال شد و همچنین میزان محدودیت برق در خرداد ماه و تیر ماه ۵۰ درصد بود. اگر تا میانههای شهریور میزان اعمال محدودیتها را ۹۰ درصد و بقیه ماه را هم ۵۰ درصد حساب کنیم، میتوان گفت از اول سال تنها، حدود سه ماه وضعیت برق شبکه، مطلوب بوده است.
ناترازیها منجر شده که میزان تولید فولاد کارخانههای فولادی در همین شش ماه ابتدایی سال حدود ۲۰ درصد کاهش یافته است. سال گذشته خاموشیهای صنایع فولادی، به اندازه امسال نبوده است تا آنجایی که به خاطر میآورم، در تیرماه ابداً محدودیت برق وجود نداشت و مردادماه هم کارخانهها با ۵۰ درصد ظرفیت اقدام به فعالیت میکردند اما امسال در مرداد و شهریور، ظرفیت برق کارخانههای فولادی تا ۹۰ درصد هم کاهش یافت.
و تاثیر افزایش یافتن این محدودیتها چه بوده است؟
قطعی برق در تابستان و همچنین محدودیت در تامین گاز صنایع در زمستان ماه، منجر میشود که تولید فولاد کشور در همه فصول سال به شدت کاهش یابد. نرخ پوشش طرفیت صنعت فولاد حدود ۷۵ درصد است اما در ایران اکنون کارخانهها با ۶۰ درصد ظرفیت تولید میکنند؛ این یعنی همه کارخانههای صنعت فولاد در ایران تنها با ۶۰ درصد از توان تولید خود، فعالیت میکنند و به همین دلیل، نیل به چشمانداز تولید فولاد بسیار دور به نظر میرسد به حدی که ممکن نیست بتوان اعداد موجود در سند چشمانداز را واقعی کنیم. به خصوص که مدام محدودیتهای برق و گاز مدام در حال افزایش است و همین موارد منجر میشود تولید فولاد هر سال سختتر از سال بعد شود.
قطعی برق، هزینههای جاری هر واحد تولیدی فولاد را به شدت افزایش میدهد؛ یعنی ممکن است که دستگاهها را خراب نکند و هزینه سرمایهای نداشته باشد ولی منجر میشود که امورات روزانه گرانتر تمام شوند.
با وجود اینکه در اصل ۴۴ قانون، تاکید زیادی بر پرداخت هزینههای ناشی از برق کرده است اما تاکنون حرفی از جبران خسارتهای ناشی از قطعی برق و گاز نزده است. تازه، دقیقاً در زمانی که شرکتهای فولادی تا این اندازه به دلیل قطعی برق، آسیب دیدهاند، موانعی مانند عوارض صادرات یا قوانین مالیاتی بر سر راه این شرکتها ایجاد میکند و ضرر و زیان آنها بیشتر میشود.
فعالان اقتصادی در بخش فولاد تاکنون مراتب اعتراض خود به محدودیتهای برقی را به گوش سیاستگذار رساندهاند؟
فعالان فولادی کشور، تشکلها و سندیکاها، تاکنون بارها مراتب اعتراض خود را اعلام کردند و درباره مصائب صنعت، اطلاعرسانی کردهاند. ما سعی کردهایم با اطلاعرسانی این توضیح را دهیم که صنعت فولاد، ۸۰ درصد از برق مورد نیازش را خودش تولید میکند اما در زمان محدودیتها مجبور است همه این برق تولیدی را به شبکه تزریق کند و دوباره مجبور است که محدودیتهای ۹۰ درصدی را تحمل کند. این میزان محدودیت تنها برای صنایع فولادی اعمال میشود و میتوان گفت که تقریباً هیچ یک از صنایع به اندازه صنایع فولادی، میانگین خاموشی ندارند؛ یعنی با وجود این که این صنایع پیش قدم شدهاند و فعالیت انجام میدهند اما همچنان قطع برق آنان به هر سال بیشتر از سال گذشته، محدود میشود. میانگین قطعی برق برای بقیه صنایع حدود ۱۵ درصد و حدود دو روز در هفته است اما این میزان برای صنعت فولاد که خودش تسهیلگر تولید برق و تزریق برق به شبکه است، بسیار بیشتر است.
این برق با نرخ توافقی از شرکتهای تولیدی خریداری میشود یا نرخ دستوری؟
درست است که برق تولیدی شرکتهای تولیدی از آنان خریداری میشود اما ذکر این نکته مهم است که شرکتهای فولادی تمایلی به فروش برق ندارند و برق تولیدی آنها توسط دولت به زور خریداری میشود. چراکه همان طور که از قدیم گفتهاند، چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است. زمانی که این واحدهای تولیدی به دلیل قطعی برق از برنامههای مدون شده خودشان عقب ماندهاند، چرا باید برق خود را با قیمتی ناعادلانه به دولت بفروشند تا به شبکه برق تزریق شود؟ برق با قیمتهای دستوری که در قراردادهای دولتی ذکر شده است، از واحدهای فولادی خریداری میشود.
تبعات بینالمللی خاموشیهای متداوم در صنعت فولاد چه بوده است؟
حداقل انتظار فعالان فولادی از دولت آن است که محدودیتهای صنایع فولادی به اندازه صنایع دیگر باشد. فولاد، صنعتی استراتژیک و ارزآور است که اگر دچار مشکلی شود، ارزآوری کشور به خطر میافتد. این شرکتها مشتریان خارجی دارند. چنانچه شرکتهای فولادی نتوانند به تعهداتی که به مشتری خارجی دادهاند عمل کنند، این مشتریان خیلی سریع، از کشوری دیگر که دچار تحریم هم نیست، نیازهای خود را برطرف میکند و ایران بازارهای خود را از دست میدهد. میانگین برقی که صنایع فولادی از شبکه تامین میکنند، حدود ۱۵ درصد برق مورد نیازشان است چراکه همان طور که گفته شد، حدود ۸۰ درصد برق این بخش توسط خود شرکتها تولید میشود. بنابراین، طبق هیچ معیاری، رفتار دولت با واحدهای تولید فولاد، برخوردی عادلانه و منصفانه نیست.
برخی شرایط تولید در ایران را با کشورهای دیگر مقایسه میکنند و به اشتباه تصور میکنند که انرژی ارزان قیمت منجر شده که شرکتهای تولیدی در ایران، راحتتر همتایان خارجی خود کار و فعالیت کنند. این تصور صحیح نیست؛ کشورهای دیگر به هیچ وجه این گونه درگیر مشکلات ما نیست. کشوری مانند آلمان هزار ساعت برق با نرخ منفی در سال جاری در اختیار تولیدکنندگان قرار داده است. این یعنی دولت به واحدهای تولیدی پول داده که از برق مصرف کنند. هرچقدر جلوتر برویم، انرژی در کشور بیشتر تبدیل به یک چالش میشود و دیگر مزیت نیست. صنعت فولاد تقریباً هر سال، سه ماه به دلیل کمبود برق و دو ماه و نیم به دلیل نبود گاز، توقف کامل تولید دارد. حتی اگر در بقیه سال، آب، برق و گاز به شکل رایگان در اختیار صنایع قرار بگیرد، باز هم ضرر و زیانهای قطعی انرژی جبران نمیشود. بنابراین با این روند، کمکم باید مزیت انرژی را فراموش کرد. اکنون صنایع متکی به انرژی با چالش حلنشدهای مواجه هستند و دولت باید تمام هم و غم خود را خرج تامین انرژی صنایعی که مبتنی به آن هستند کند. در غیر این صورت، زیانهای جبراننشدنی به اقتصاد کشور وارد خواهد شد.